کنفرانس بین المللی افغانستان و دشواری های حل مسآله
عمر محسن زاده عمر محسن زاده

                

 

 

 

 

 قرار است بتاریخ بیست وهشتم  ماه جاری کنفرانس بین المللی افغانستان در لندن  برگزار گردد.      چشمداشت جهانی از این رویداد وهمهمه های سیاسی  فرا راه آن بزرگ وبسیار است. شاید کمتر رخدادی وجود داشته باشد که به پیشوازآن این همه آماده گی صورت میگیرد.رویاروئی منا فع و   دیدگاه ها , ناسازگاری ها و نا همگونی های روابط متقابل ارگانیزم ها , موسسا ت و دولت ها , آشفتگی سیستم و وضع زندگی مردم افغانستان , ناآرامی ها و نا امنی های منطقه وجهان ما همه و همه گواهی میدهند که کارزار شدید در پیش و دستیابی به نتائج قا بل پذیرش برای مردم ما در این آوردگاه سیاسی امرپیچیده و دشواراست.  هرتوافق و سازش چپیده بین المللی بدون در نظرداشت اراده , منافع و سهمگیری مردم ما نا گزیرچالش های را با خود دارد که پیآمد های آن برای کشور ما سنگین و دردناک خواهد بود .

کژروی ها و دوریگزینی ها از واقعیت های زندگی آن همه چانس های رابرباد میدهد که زمان شاید یکبار آنرادر اختیارما قرار دهد.از کنفرانس های بن تا لندن چانس ها و امکانات زیادی از دست داده شده و وظایف تأخیر ناپذیر بسیاری برآورده نگردیده است.کشور ما هنوز هم "میدان تماشا" و جولانگاه زورآزمائی های قدرت های بیرونی است .پروبلم ها ودشواری های آن نه تنها کم نگردیده بلکه بر آن ها افزوده شده است .جای داشت که با فراخوانی کنفرانس لندن نا رسائی ها و فروکش های دامنگیر سال های گذشته ارزیابی میگردید و بر پایه درس های آن راه های درست حل جستجو میگردید.اما دریغا که چنین نیست و چاره جوئی های نو نیز رو به بیراهه دارد.سختی ها و پیچیدیگی کار در کجاست ؟

به چند موردی درنگ میکنیم :

 

دشواری های راهبرد نو ایالات متحده امریکا

                                                                                                        ا                                                                                                                                                         از بیانیه پر آوازه بارک اوباما در اکادیمی نطامی " ویست پاینت " کمی بیش از یکماه میگذرد.گذشت  این روز ها نشان میدهد که بیانیه و اعلام " راهبرد نو " برای اوباما دارای اهمیت ویژه بود و میبایست پیش از کنفرانس لندن صورت میگرفت. رئیس جمهور ایالات متحده بخاطر تدوین بیانیه و آماده ساختن ذهنیت جهانی برای پذیرش آن توجه زیاد نمود .زحمت مسافرت کوتاه ولی شدیداً کاری را به کشور های آسیائی بدوش کشید و با آشنایان , متحدین و وابستگان سیاسی خود در سراسر کره زمین با حوصله مندی فراوان سخن گفت.هدف نهائی این همه آمادگی و آراستگی جلب پیشتیبانی مردم ایالات متحده و جامعه جهانی از" استراتیژی جنگ " انکشور بود که کنفرانس لندن را در برابر یک طرح اماده قرارداد و اکنون از همه میطلبد تا از آن پیروی و حمایت کند .

افکار عامه جهان در روز های که گذشت با راهبرد نو اوباما آشنا شدند و بزودی دریافتند که این استراتیژی نه واقعاً " نو " است و نه راه حل .آهسته آهسته دوست و دشمن در این امر هم نظر میگردند که اوبامای زرنگ و سرکش با سیستم کشور خود چنان سازوار گردیده که نمیتواند در برابر آن واکنش نشان دهد و از فرمان اولیگارشی سر باز زند.حقیقت این امر را میتوان ازگفتگو ها و رایزنی های بسیاری که ماه ها پیش در درون کاخ سفید و ادارات نظامی ـ سیاسی ایالات متحده براه افتیده بود درک نمود.اوباما برخلاف دیدگاه های اشکارش از هواداران افزایش نیرو های نظامی و ادامه جنگ در افغانستان چون جان بیدن ,مک کریستال , رابرت گیس ,میکل مولدن ,هیلری کلینگتن و... پیروی نمود .البته وی قبلاً نیز با تقرر جنرال مک کریستال به صفت  فرمانده کل نیرو های کشورش در افغانستان که یار قدیم جورج بوش و دیک جینی و فرمانده " قوماندانی عملیات اختصاصی مشترک "

بود سر کُرنش را فرود آورد .بیانیه ویست پاینت نیزبا طرزدید و ادامه فلسفه محافظه کاران ایالات متحده امریکاست.اگر اینچنین نمیبود اوباما کم از کم یکباردر بیانیه اش از انهمه قربانیان بیگناه یاد میکرد که در عملیات سربازانش درکشورما کشته شده اند .اومیتوانست اخلاقاً از آن همه کارکرد های زشتی سخن میگفت که کشورش مسوولیت آنهارا در سه دهه اخیردرافغانستان به عهده داشت .از همین رو راهبرد نو نه تنها در میان شهروندان ایالات متحده , کشور های عضو ناتو و منطقه ما ,بلکه در سرزمین ما هم با واکنش های جدی روبرو است.انگیزه ها و ابزار این واکنش ها گونه گونه اند.در کشورما سیاست نو اوباما بخاطر شناختی که از راهبرد " مقابله با شورش " داریم مورد سئوال است.

نخست از همه راهبرد مقابله با شورش بر خلاف "عملیات آزادی پایدار" در چارچوب " جنگ علیه تروریزم " که بر پایه قطعنامه شورای امنیت ملل متحد استواربود دارای بنیاد حقوقی و مشروعی نیست.سهمناکی توافق با این راهبرد در مجاز دانستن انهمه زورگوئی ها , خودسری ها و تخطی ازنورم های حقوقی و مرز های اختیارات و صلاحیت های است که جامعه ملل برای تاًمین صلح در کشورما تعین نموده است.افزود بر این راهبرد مقابله با شورش برغم اینکه " نو " خوانده میشود گذشته بیش از شش دهه دارد.آنرا برای بار نخست انگلیس ها در جریان جنگ جهانی دوم بنام کامپاین " قلب ها ومغز ها " در مالیزیا براه انداختند.فرانسوی ها و امریکائی ها بار دیگرآنرا در ویتنام آزمودند .راهبرد مقابله با شورش که درواقعیت سیاست سرکوب دولتی با استفاده از وسا یل گوناگون قانونی و غیر قانونی در جهت کشف و تخریب پایگاه ها و مراکز کمک رسان چریک ها ست تیغ دو سره ایرا میماند که ایالات متحده گاهی از یک سر آن و گاهی از سر دیگر آن استفاده نموده و مینماید .

در سال های هشتاد سده پیش ترسائی زمانیکه ایالات متحده در همکاری با ای.اس.ای و نظامیان پاکستان به تجهیز و تربیت مخالفان دولت افغانستان آغاز نمود به بکارگیری راهکار های جنگ چریکی توجه داشت و عملیات گروه های کوچک مجاهدین را عمدتاً در تخریب خطوط ارتباطی و شاهراه ها , موسسات عام المنفعه , از بین بردن زمینه های اگاه سازی و بسیج مردم به ویژه تخریب و آتش سوزی هزاران مکتب و فتل هزاران آموزگار , محروم ساختن مردم ازکسب اطلاعات رسانه های جمعی از راه منفجر ساختن پایه های برق و در فرجام تخریب زیربنای مادی و معنوی کشوربه خصوص نابودی سیستماتیک هویت ملی و تاریخی آن سازماندهی میکرد.اما اکنون ایالات متحده امریکا خار پشتی را که بلع نموده نمیتواند هضم کند.حالا این کشور میخواهد با استفاده از تاکتیک نظامی و کار اجتماعی اردو در میان مردم با چریک های بنیادگرای اسلامی که دست پرورده خود آنهاست مقابله کند و سر دیگر این تیغ را بیازماید.

روی آوری ایالات متحده امریکا به راهبرد مقابله با شورش پس از نُه سا ل جنگ در افغانستا ن شاید درک این واقعیت تلخ باشد که این کشوربا همه نیرومندی اقتصادی و تکنالوژیک خود نمیتواند در جنگ جبهه ئی ومنظم پیروزشودوبا اتکاء بر تجارب , اندوخته ها و باز نگری کارکرد های نظامی ـ سیاسی ( استخباراتی ) خود در سه دهه اخیرمیتواند چشمداشتی از راهبرد نو داشته باشد.چه دستآورد های آن در سا ل های یاد شده کم نبود.ایالات متحده در آن سا ل ها از یکسو حنبش های پارتیزانی را در السلوادور , مکسیکو ,گواتیمالا , صحرای غربی و دیگر نقا ط به شکست مواجه ساخت و از سوی دیگر ازتحکیم دولت های مترقی در افغانستان , انگولا , نیکاراگوا , گرینادا و...جلوگیری نمود. اینبار ایالات متحده در نظر دارد تا این راهبرد را در برابر چریک های اسلامی که سا ل ها بمثابه نیروی ذخیره بخاطر سرکوب نهضت های چپ بشمار میآمد بکار گیرد.یقیناً در این محاسبه سیاسی رابطه نزدیک ایالات متحده با سازمان های مجاهد ین افغانی و تا ثیر سازمان های آی.اس.آی پاکستان وسیا برتشکیلات آن ها دقیقاً مد نظر گرفته شده , اما از بیا نیه بارک اوباما در ویست پا ینت چنان برمیآید که مقابله ایالات متحده در چارچوب راهبرد نو بدواً به طا لب اختصا ص دارد و بنیادگرائی در مجموع آن

نمیتواند مطرح باشد.در این روز ها رسانه های گروهی گزارش میدهند که تعداد طا لبان در کشور ما ازرقم شش تا هشت هزار نفر تجاوز نمیکند.(1)اگر این گفته ها درست باشد پس در آنصورت تجویز افزایش نیرو های نظامی ناتو در افغانستان و طرح راهبرد نو در مقابله با این کمیت شگفت آور است.

عملیات مقابله با شورش چنان طرح نا سگا لی است که زیان و خطرات آن بیشتر متوجه مردم رنجدیده و کشور جنگ زده ماست . افزون بر ماجراجوئی های جنگی و نقض صریح حاکمیت ملی افغانستان باز هم مردم بیدفاع ما کفاره خبط های سیاسی و آزمون های ناسنجیده شده بیرونی ها را خواهد پرداخت.گذشت زمان بار ها نشان داده که کارشناسان نظامی در شناخت وضح میان مردم عادی و نیرو های بنیادگرا دچار اشتبا ها ت بزرگ بوده اند .

 

دشواری های اتحادیه اروپا با عملکرد های ایالات متحده امریکا

 

برای افکار عامه اروپا این منطق که " جنگ در افغانستان بخاطر امنیت ملی " کشور های شان ضروری است پذیرفتنی نیست .اروپا از مدت ها پیش شیوه عملکرد نظامیا ن بیرونی در افغانستان را به انتقاد گرفته و عملیات شان را بیرون از صلاحیت ها و اختیارات تعین شده سازمان ملل دانسته اند.در همه کشور های بزرگ اروپائی مخالفت با حضور نیروهای نظامی آن ها در افغانستان روز تا روز بیشتر میگردد , چنانچه در همه پرسی ها اضافه ازشصت در صد شهروندان خواهان برگشت نیروهای نظامی کشور شان ار افغانستان اند . احزاب سیاسی , سازمان های حقوق بشر و جنبش های اجتماعی و صلح همه فعالیت های ناتو را در افغانستان نه بمثابه عملیا ت پاسداری ( پولیس ) بلکه به صفت عملیات جنگی ( نظامی ) میشناسند و آنرا اشغال و مغایر با حقوق دولتی و فیصله های کنفرانس بن میدانند . حکوما ت و پارلمان های کشور های اروپائی فشار افکار عامه را احساس میکنند و نا گزیرند در توجیه حضورنظامی خود در افغانستان سخت بکوشند.

پس از اعلام راهبرد نو ایالات متحده که خواهان افزایش قوای همه اعضای ناتو در افغانستان است قسماً واکنش صریح در امتداد محورالمان ـ فرانسه شکل گرفت و راهبرد نو مورد سوال واقع شد . ایالات متحده امریکا با اعزام هیلری کلینگتن و ریچارد هولبروک به کنفرانس ناتو در دسامبر2009 سعی نمود تا مطالبه خود را در افزایش نیرو های نظامی سایر اعضای ناتو در افغانستان تحقق بخشد , ولی این امر با واکنش مثبت مواجه نگردید. وزیر امور خارجه المان در همان روز اول پخش بیانیه اوباما اظهار داشت : " ما در اروپا و در المان نظریا ت خود راتدوین خواهیم کرد.در گام اول تثبیت استراتیژی و اهداف مشترک مطرح است.سپس خواهیم پرسید که به چه جیز نیاز داریم.... هماهنگی با یاران بین المللی برای حکومت ما مهم است ولی ما اندیشه های استراتیژیک خود را نیز مطرح خواهیم ساخت.(2) المان و فرانسه که خواهان تدویر کنفرانس بین المللی افغانستان در لندن بودند آرزو دارند تا در این کنفرانس اهداف و پلان زمانی استقرار وضح در افغانستان بثبیت گردد و بازسازی ملکی در رأس مسایل قرار گیرد .آن ها با محدود ساختن کنقرانس به مسأله افزایش قوا کاملا مخالف اند. در این رابطه تهدیداتی چون با یکو ت  کنفرانس و ... نیز وجود داشته است.

بریتانیا بمثابه میزبان کنفرانس بین المللی افغانستان در لندن سعی دارد تا با دیپلوماسی فعال خود زمینه نزدیکی ایالات متحده و دیگر اعضای ناتو را در این گردهمائی فراهم نماید. گوردن براون به همتا های اروپائی خود اطمینان داده که در این کنفرانس در باره " معادله وسیع سیاسی " و " راهبرد کلی "برای افغانستان که خواست اروپائی است گفتمان و فیصله صورت خواهد گرفت.

اینکه این " معادله اولیه " و " راهبرد کلی " چه خواهد بود باید منتظر نتائیج کنفرانس لندن بود .

 

دشواری های قوای بین المللی کمک امنیتی , ایساف

 

ایساف براساس درخواست کنفرانس افغانستان در بن و موافقت سازمان ملل متحد تشکیل گردید.وظایف اساسی آن کمک به ارگان های دولتی افغانستان و موسسات دیگر در استقرار امنیت , بازسازی کشور,تحکیم ساختار های دموکراتیک , ارتقای قابلیت اجرائیوی حکومت مرکزی انتخابی و اجرای کار های بشردوستانه یعنی برآورده ساختن توافقات بن بود.در ترکیب این نیروهای بین المللی چهل و دو کشور سهیم گردیدند.بر اساس تجویز سازمان ملل متحد ناتومسوولیت رهبری , پلانگذاری و کمک رسانی به ایساف را به عهده گرفت.در آغازخوشبینی های زیادی برای فعالیت های مثبت ایساف وجود داشت, زیرا این نیرو ها در چارچوب صلاحیت ها و اختیارات تعین شده از سوی سازمان ملل متحد عمل میکرد و ساحه فعالیت های آن پیوسته گسترش میافت . بموازات تشدید اقدامات ایالات متحده امریکا و برخی از متحد ین ناتو آن در چارچوب " عملیات آزادی پایدار " تدریجا ایساف موقف اصلی خود را از دست داد و به نیروهای " جنگی " مبدل گردید .آهسته آهسته اعتماد مردم نسبت به این نیرو های کمک و همکاری سلب و در برابر فعالیت های آن از سوی ایا لات متحده و دیگر اعضای ناتو موانع ایجاد گردید .چنانچه رهبری ناتو بار ها پیشتهاد های قرارگاه اصلی متفقین اروپا ( ایساف ) را در رابطه با کسب اجازه و صلاحیت در موارد متعدد به ویژه مبارزه علیه مافیای مواد مخدر و تخریب ساختار های آنان در افغانستان رد نموده است .پیچیدگی کار ایسا ف در پیروی بی چون و چرا از استراتیژی ایلات متحده بودکه روز تا روز از اهداف کنفرانس بن و تصورات جامعه ملل فاصله میگرفت . برای ایسا ف استفاده از سلاح تنها در رابطه با تحقق قطعنامه 1386 شورای امنیت ملل متحد مجاز است , در حالیکه فعالیت های نیرو های نظامی ایالات متحده در افغانستان دامنه فرا تر از مجوزات دارد .ایالات متحده همواره سعی نموده تا از حضور خود در افغانستان به نفع پاکستان نیز استفاده نموده و حل مسا یل افغانستان را وابسته به انکشا فا ت اوضاع در پاکستان بداند .اینکشور در اگست 2008 به ناتو پیشنهاد نمود تا ساختار فرماندهی ایسا ف تغیر یابد و زمینه های بهتر فعالیت برای جنرال مک کریستال فرمانده همه نیرو ها در افغانستان به ویژه در تأمین روابط و هماهنگی باحکوما ت پاکستان و افغانستان فراهم گردد .در بخش فعالیت های دیپلوماتیک نیز ایالات متحده یک فرستاده خاص را برای هر دو کشور تعین نموده است. ریچارد هولبروک در مصاحبه چند روز پیش خود گفت : "... عراق را در محراق توجه قرار دادن اشتباه بزرگ بودو پیآمد های جدی را با خود داشت. اکنون باید این پیآمد ها را جبیره کنیم و آن ها را ترمیم نمائیم, زیرا طالبان و القاعده از افغانستان به پاکستان رانده شدند و در آنجا امکانات تشکل یافتند .... ( 3) اینکه ایالات متحده چگونه این اشتباهات را جبیره میکند باید انتظار کشید.اما از ایساف در زمینه توقع همکاری داشتن بمعنی گذر ازمرز های قانونی و تعین شده خواهد بود . همین اکنون راهبرد " نو " ایالات متحده امریکا مسیر فعالیت های ایساف را سخت تغیر داده وآنرا شدیدا محدود میسازد .اگر این راهبرد اساس کار قرار گیرد , دیگرا ز کالبدکم جان ایسا ف چیزی باقی نخواهد ماند. از همین رو کنفرانس بین المللی افغانستان در لندن برای ایسا ف  و فعالیت های سازمان ملل متحد در افغانستان نیز سر نوشت سازخواهد بود.

 

دشواری های روابط حکومت افغانستان با جهان بیرون

 

آشفتگی , نا رسائی و ناتوانی سیستم که مردم ما همه روزه ازآن رنج می برند در اینجامورد بحث نیست. آنچه در استانه کنفرانس لندن تبارز دارد این است که جهان نیزهمچو مردم ما دیگر به این رژیم اعتماد ندارد و از این دستگاه با وجود شرایط و امکانات نهایت مساعد بین المللی در سال های گذشته کمتر ابتکارسیاسی سازنده در راه بیرون رفت از بحرانا ت کنونی در کشور و منطقه ما دیده شده است . فرو گذاشت ها و بیکاره گی ها هم در عرصه تنظیم روابط سیاسی و حقوقی با نیرو های بیرونی در افغانستان و هم در تعقیب اهداف و اصول سیاست خارجی پیگیر و همیشگی کشور ما با جهان بیرون به ویژه تحکیم , تشیید و تجدید روابط با همسایگان بر پایه تفاهم و احترام به حاکمیت ملی , حسن همجواری , عدم مداخله در امور یکد یگر و همکاری و همزیستی صلح آمیز  و... کاملا اشکار و محسوس است . جامعه ملل پس از سقوط طالبان در افغانستان مساعی همه جانبه را بخاطر استقرار اوضاع و تأ مین زندگی نورمال بخرچ داد.در سه کنفرانس پول دهنده وعده کمک اضافه از شصت ملیارد دالر برای باز سازی افغانستان ابراز گردید .در تاریخ کشور ما هیچگاهی هیچ حکومتی از همچنین امکانا ت گسترده بهره مند نبود .اما امروز جهان نیک میداند که وضع زندگی مردم جنگ زده افغانستان بهبود نیافته , امنیت و صلح تأ مین نشده , ساختار های دموکراتیک ایجاد نگردیده , روابط با همسایگان عادی نشده و دموکراسی , حقوق بشر , پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و ... به شعارهای میان تهی مبدل گردیده اند . بی امنی , عدم رعایت قانون , بیداد اجتماعی , فساد اداری , اختلاس و رشوه ستانی در همه جا و در همه سطوح وجود دارد . در بحبوحه کشمکش های سیاسی تقلب در انتخابا ت همه پدیده های منفی دیگر را به پس راند که از دیده گان بیرونی ها پنهان نماند .توافق جبری کشور های بیرونی با نتا یج انتخابات در افغانستان در رسا نه های گروهی و افکار عامه جهان با استهزأ روبرو گردید. شخصیت های برجسته سیاسی و کارگزاران شناخته شده بین الملل قسما از نا درستی انتخابا ت ,نابسامانی وضع و عدم پیشرفت امور در افغانستان اعتراف نمودند و در پی چاره شدند .ناتو برای تسکین مردمان خود و رفع نا رضائیتی روز افزون آن ها طرح نمود که حکومت افغانستان باید پیوسته وظا یف بیشتر نظامی و امنیتی را به عهده گیرد, با فساد مبارزه کند, بازسازی اقتصادی و پروژه های اجتماعی را تسریع نماید . چنان تمثیل گردید که گویا حضور نیرو های نظامی بیرونی در افغانستان موقتی و بر گشت آن ها در دستور روز قرار دارد. حتی اشاعه گردید که کنفرانس لندن نیز در تحت همین شعار دایر میگردد.حکومت افغانستان هم با اغتنام فرصت بلافاصله اعلام نمود که دشمن درجه یک کشورفساد و اختلاس است , برای تأ مین وحد ت ملی لویه جرگه دایر میگردد و افغان ها تا  پنج سال دیگر امنیت کشور خود را خود بدست خواهند گرفت .

کارشناسان و مردمان عادی به زودی دریافتند که این اظهارات ناتو و حکومت افغانستان به جز از شوخی بی مزه و اقداما ت آرایشی چیز دیگر بوده نمیتواند , زیرا اگر افغانستان دارای اردوی منظم و توانائی دفاع از حا کمیت ملی خود میبود در آنصورت به افزایش قوای ناتو هیچ ضرورت و نیازی احساس نمیگردید . باری خواننده عادی یکی از روزنامه های اتریش در باره تقاضای اوباما از کرزی در جهت مبارزه علیه فساد نوشت : " اوباما با این فراخوان شاه بز را به باغ سبز میفرستد ." (4)

رسانه های دیگر هم برپایه فاکت ها استناد کردند که اکنون فساد و اختلاس در افغانستان به یک سیستم ماندگار مبدل گردیده است .رویداد های روزانه کشور ما نیز دامنه این تردید های مجاز را در درستی چاره جوئی های نو گسترش میدهد .اساساً پیچیدگی های این چاره جوئی ها که روابط بیرونی افغانستان سخت از آن متأثر است عمدتاً از دیدگاه ها و منا فع متفا وت و قسما متضاد در ایالات متحده امریکا و دیگر کشور های عضو پیمان اتلانتیک شمالی سر چشمه میگیرد.محافظه کاران جهان غرب هنوز آماده پذیرش این دوکتورین نمی باشند که "جنگ در افغانستان قابل بُرد نیست ". بناً برای آنان مسا یلی چون حاکمیت ملی افغانستان , ساختمان دولت , اردوی ملی و جامعه مدنی , تأمین صلح و امنیت و راه حل سیاسی شدیداً در تابعیت با اهدا ف وسیع استراتیژیک جهانی و منطقوی شان قرار دارد .اگر تغیری در موضعگیری آنان نمایان شود تنها در نتیجه فشار های درونی کشور های جداگانه خود شان خواهد بود و نه مساعی و تلاش های نیم بند حکومت افغانستان که دروابستگی شدید به آنان قرار دارد .

ناگزیری اوبامای دموکرات در پیروی از راهبرد های محافظه کاران در لحظه کنونی به خوبی میرساند که خواست و دیدگاه های راست ترین ها هنوز چیره گی دارد .اما وضع نمیتواند بدین منوال ادامه یابد.بحران شدید ملی و اقتصادی جهان سرمایه داری و مصارف کمر شکن جنگ در افغانستان ( اضافه از صد ملیارد دالر در سا ل ) خواهی نخواهی آنانرا وادار به عقب نشینی و سازش های معین خواهد گردانید.در آنصورت بازیگران دیگر وارد میدان گردیده و چانس های تازه برای روند صلح در افغانستان پدیدار خواهد  گشت . در جبهه درونی کشور های غربی نیرو های هوادار صلح و راه حل سیاسی و بازسازی اجتماعی در افغانستان فشار های معینی را بر سیاست موجود ناتو در قبال افغانستان وارد کرده اند .در ایالات متحده دموکرات ها با رئیس جمهور خود شان در رابط با افغانستان موافق نیستند و میخواهند که برگشت نیرو های امریکائی از کشور ما صورت گیرد.(5)در اروپا نیز طیف وسیع نیرو های سیاسی از میانه تا چپ همه خواهان ختم جنگ , تغیرسیاست موجود وتعین راهبرد دیگر با اهداف و دورنما های بهتر اند.در کنفرانس لندن این نظریا ت از هم دورشونده با

هم روبرو میگردند.دیده شود که کدام راهبرد , طرح امریکا , استراتیژی اروپا و یا ترکیبی از راه سنجی های التقاطی  اسا س کار برای انکشاف آینده افغانستان قرار خواهد گرفت .

دشواری های منطقه با سیاست ناتو در افغانستان

 

در اخیر نوامبر سال گذشته ترسائی " انستیتوت نگهدار صلح " , " فوروم کرایسکی " و " اکادمی وزارت دفاع اتریش " سیمیناری را در باره اوضاع افغانستان دایر نمودند. سهمگیرندگان پس از گفتمان و تحلیل همه جانبه تصریح نمودند که استراتیژی ایالات متحده و ناتو در افغانستان با بن بست جدی مواجه است و اوضاع افغانستان روز تا روز کسب وخامت میکند .پژوهشگران این نشست اظهار باور نمودند که در حل قضایای افغانستان عملکرد منطقوی دارای اهمیت اساسی است و تنها راه حل منطقوی میتواند افغانستان را نجات دهد.در این روند اشتراک روسیه , چین ,هند , ایران , پاکستان و عربستان ضروری خواهد بود . یک ایرانی اشتراک کننده اظهار نمود : " بد ترین حالت در افغانستان شکست امریکا و ناتو خواهد بود. ایران آرزو ندارد که افغانستا ن فروپاشیده شود , ولی همچنان نمیخواهد که وضع امریکائی ها در آنجا خوب باشد .... ایران خواهان توازن تشنج است ... . برای ایران حق ابراز نظر درمسا یل امنیتی در افغانستان بمراتب مهمتر از خروج ایالات متحده است ... "

سمینار همچنا ن بیان نمود که میان منافع روسیه و ایران در افغانستان مشابهت های وجود دارد .روسیه

هم خواهان شکست ایالات متحده در افغانستان نیست , اما آرزوی پیروزی آنرا هم ندارد .روسیه از نزدیکی احتمالی ایران با امریکا نگران است و ایران نیز هماهنگی روابط میان ماسکو و واشنگتن را خوب نمی بیند.(6)

روابط میان کشور های منطقه ما به هرپیمانه ایکه پیچیده و پر تشنج باشد باز هم برای آینده کشور ما تأثیر به سزائی دارد . این فاکتور سال ها از سوی ایالات متحده و دیگر کشور های ناتو عمداً نادیده گرفته شده و حکو مت افغانستان نیز بنا بر وابستگی به غرب در این راستا کار سازنده ایرا انجام نداده است. فیصله های کنفرانس لندن بدون توجه به این امر باز هم مانند راهبرد هایپیشین ناتمام و نا رسأ خواهد بود .

 

 

زیرنوشت ها

 

1ـ گفتمان تلویزیونی در برنامه آنه ویل, ا.ر.د مورخ 6 نوامبر2009

2ـ مصاحبه گیدو ویستروله وزیر امور خارجه المان با شبکه تلویزیون ان تی وی                                       

     مورخ 2 دسامبر 2009

3ـمصاحبه هولبروک با تلویریون مرکزی المان مورخ 10 دسامبر2009

4ـنامه های رسیده در روزنامه کرونه , یواخیم اشتروبل مورخ 27 نوامبر 2009

5ـ دیده شود : اظهارات جان شاکوفسکی , ماثیو اوه , جان کری , کارل ایکن بری و ...

6ـ گزارش سیمینار در روزنامه استندرد مورخ 22 نوامبر 2009

       


January 23rd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات